زنی ایرانی با اراده ای آهنین

از مشخصه  های  اصلی انسان های موفق، داشتن اعتماد به نفس بالا و برخورداری از روحیه خودباوری همراه با پشتکار است.
کسانی  هستند که با این خصلت ها توانسته اند  بر کوهی از مشکلات فائق آیند و با تحمل وبردباوری به هر آنچه که می خواهند برسند.  دختران وزنان کشور ما نیز از این امر مستثنا نمی باشند.  بسیاری از آنان هستند که در این سال ها به رغم برخی محدودیت ها و کمبودها توانسته اند توانایی های خود را در زمینه های مختلف علمی و اجتماعی به ملثه ی  ظهور برسانند. در این قسمت از "با گردشگران" می خواهیم با زن گردشگری آشنا شویم که توانسته است به تنهایی و با عزم و اراده ای آهنین، مسافتی طولانی ای را در داخل و خارج از ایران به  پیاده روی بپردازد.

در جلسه ی گردشگران بود که با وی آشنا شدم و از وی، فرصتی کوتاه برای گفتگو درخواست کردم و ایشان با بزرگواری و متانت تمام درخواست مرا پذیرفته و با مهربانی و حوصله  به سوالاتم پاسخ دادند که چکیده ای از آن را برایتان می آورم.

خانم رویا لقمانیان مدت 15 سال سابقه کوهنوردی دارد  و بیشتر ارتفاعات بلند ایران و همچنین کوه های "آرارات" و "سیپان" ترکیه را صعود کرده است.
وی  برای اولین بار و در سن 40 سالگی در اقدامی خودجوش با پای پیاده و به مناسب هوای پاک مسیر کرج تا چالوس را چهار روزه  می پیماید.
تاهل، میانسالی و از همه مهم تر زن بودن، مانع از تصمیم بزرگ وی برای پیاده روی نمی شود. 
پیش از آغاز پیاده روی طولانی مدت اش، با رئیس جمهور وقت آقای خاتمی به مناسبت گفتگوی تمدن ها  مکاتباتی انجام می دهد و پس از آن در سن 45 سالگی و با همکاری سازمان میراث فرهنگی به مدت سه سال همه ی استان ها ایران را استان به استان پیاده روی می کند.
اولین سفر طولانی مدت وی از شمال به جنوب ایران و از شهر چالوس تا بوشهر در مدت زمان 57 روز با  طی مسافت 1700 کیلومتر بوده است. البته بعد از پایان این سفر دور جزیره ی کیش را نیز با پای پیاده می پیماید و می توان گفت که وی اولین زنی است که چنین مسیر طولانی ای را درایران پیموده است.
 از اقدامات جالب وی در این سفر، حمل نمادین مقداری از آب دریای خزر به دریای همیشگی خلیج فارس با هدف وحدت  و یکدلی بین مردمان این دو دریا بوده است.
او عقیده دارد که جهانگردی را باید از ایرانگردی آغاز کرد، چرا که بر این باور  است که ایران به دلیل دارا بودن مکان های  دیدنی فراوان و آثار باستانی  و برخورداری از  فرهنگ ها   و آداب و رسوم مختلف از جذابیت خاصی برخوردار است.
سخت ترین مسیر وی در این پیاده روی ها، مسیرهای کویری بوده است و فاصله ی بین قم تا اصفهان برای وی بسیار سخت بوده است.
اما آغاز پیاده روی وی در خارج از کشور از شهر لاهور پاکستان بوده که  یا شعار حمایت از کودکان بی سرپرست  و صلح جهانی بوده و پس از طی 40 کیلومتر به هندوستان می رسد و از آنجا به دهلی،  بمبئی،  کلکته، بنگلادش، میانمار، بانکوک، شمال تایلند، لائوس و ویتنام می رود.

شعار وی در پشت کوله اش          

البته وی پس از همه این کشورها، قصد داشته که در المپیک چین شرکت کند که بنا به دلایل سیاسی و کارشکنی های دولت چین امکان حضور در آن را پیدا نمی کند.
سفر خارجی وی در مجموع  5 ماه طول می کشد.
طبیعت زیبای هند وی را مسحور خود کرده بود ولی با زبان انگلیسی مردم آن دیار به سختی می توانسته ارتباط برقرار کند و خاطرات شیرین وی مربوط به بمبئی، تایلند و لائوس بوده است.
عشق و علاقه و ایمان به خدا  و یک رویای صادقانه مهمترین انگیزه وی در این سفر بودند.
می گوید بسیاری از مردم شاید ذکر نام خداوند را می کنند اما حضور او را حس نمی کنند، اما من در این سفر همیشه حضور وی را حس می کردم و بر این اعتقاد است که امدادها و معجزات غیبی بسیاری به کمک او شتافته اند.

در حاشیه:

 خانم لقمانیان در حال حاضر مشغول تالیف سفرنامه خود می باشند و هنوز از سفر بازنایستاده اند و برنامه هایی برای ادامه سفر دارند. وی از میراث فرهنگی استان های کشور کمال تشکرو قدردانی را داشت اما در شهر قم علیرغم داشتن دوستان خوب، از عدم همکاری مسئولان میراث فرهنگی گله داشت. از مردم شهر سمیرم اصفهان نیز بسیار به نیکی یاد می کرد.

معرفی اعضاء: ناصر اصلانی؛ مردی که ده سال پیاده روی کرد!

ناصر اصلانی

صورت استخوانی و کشیده ای دارد. با  پیشانی نسبتا بلند،  قد میانه بالا و عینکی به چشم. لاغر اندام است و ورزیده.هنگام صحبتش حرکات دستانش  بودند که به یاری گفتارش می آمدند و طنازی خمیرمایه ی صحبت هایش بود.
 کاری که او کرده کاری بود کارستان و بس عجیب؛ سفر به دور دنیا با پای پیاده در مدت  زمان ده سال!

سال 1990 است که تصمیم به جهانگردی می گیرد. اما واکنش های  اولیه نسبت به تصمیم وی در نوع خود جالب و البته تاسف بار بوده اند؛ گروهی وی را تشویق می کردند، با این انگیزه که برود وطعم  شیرین آزادی را در آن  سوی مرزها بچشد و گروهی دیگر او را منع می کردند و کار وی را به سخره می گرفتند و او را دعوت به کار و زندگی اش می کردند.
در هر حال وی سفرش را آغاز می کند با یک موتور هوندای 125! اما یک سانحه باعث می شود که وی همان موتور را  هم بفروشد و تنها به یک کوله پشتی و دویست دلارپول بسنده کند.
سفر 10 سال طول می  کشد. 
او سفر می کند سفر به کشورهای اروپایی، آسیایی، اقیانوسیه و استرالیا که در مجموع 42 کشور جهان است و در این مدت تنها سه بار به ایران می آید.
می گوید درسش را  از جنگ ایران و عراق آموخته و دیگر پانکی ها!
کتابهایش،  شعرهای حافظ،  مثنوی  معنوی،  منطق الطیر و فیه و مافیه ... بوده  اند و خلوت تنهایی اش را با نی نوازی اش پر می کرده است.
 با قرآن در پاکستان بیشتر آشنا می شود  اما این سفر باعث می شود که وی دیگر هیچ تعصبی نسبت به هیچ یک از کتب مذهبی مانند قرآن و انجیل و تورات و ... نداشته باشد.
پس از 6 سال پیاده روی بدون حمایت سازمان و ارگانی با خانمی از سازمان ملل آشنا می شود و اولین نفری می شود که به واسطه او به عضویت سازمان جهانگردی جهانی WTO (World Tourism Organization) در می آید.
برای اولین بار مسیری را که مارکوپولو طی کرده بود را با پای پیاده می پیماید.
حدود هفتاد درصد از مسیر جاده ابریشم را که سازمان ملل تعیین کرده بود را تغییرمی دهد ومورد تایید این سازمان نیز قرار می گیرد.
شش ماه در جنگل های هندوستان گم می شود و آنجاست که جفت پاهایش می شکند و زندگی با قبیله از انسان ها بومی را تجربه می کند.
در بمبئی بینائی چشمانش را از دست می دهد وبه طور کل نابینا می شود.
با آدمخوران جزیره گینه در شمال استرالیا زندگی می کند  که یکی را از میان خود می کشتند و خوراک خود می کردند.
در هنگام عبور از روسیه پس از فروپاشی شوروی است از طرف سازمان ملل  به وی هشدار می دهند که عبور از این کشور برای وی برابر است با مرگ. اما وی تصمیم اش را گرفته به شهرهایی می رسد که تمام مردانش کشته شده و یا فرار کرده اند و فقط زنان هستند که در آنجا زندگی می کنند.
در تاجیکیستان دستگیر و به زندان می رود اما از این زندان فرار می کند
و بالاخره پس از ده سال به ایران باز می گردد.
وی گریزان است  از قهرمان نامیدنش و بر این اعتقاد است او هم شخصی است مانند سایر افراد. با این تفاوت که او بیشتر سفر کرده و شاید کمی هم تجربیاتش بیشتر باشد همین!
در آینده بیشتر با وی خواهیم بود.


 

معرفی "انجمن مسافران"

نخستین جلسه ی "انجمن مسافران" در مرداد ماه سال 88 به همت جناب حامد صلحی وند در گوهردشت کرج تشکیل شد. در این جلسه مجموعه ای از دوستان گردشگر، از شهر تهران و برخی شهرهای اطراف گرد هم جمع شدند تا ضمن شناخت یکدیگر، تجربیات خود را در اختیار یکدیگر قرار دهند و از این رهگذر بتوانند ضمن تسهیل سفرهای آینده، زمینه تشویق و ترغیب دیگر مردم را به این امر فراهم آورند.
این جلسه به صورت مرتب و ماهانه برگزار شد و دوستان بسیاری توانستند در این جلسات، گزارش هایی از سفر خود ارائه دهند.
به مرور دایره این انجمن گسترده شد و دوستانی دیگر نیز از دیگر شهرستان ها به این گروه پیوستند.
در این وبلاگ سعی داریم تا ضمن معرفی گردشگران، خاطرات و یافته های آنان را از سفر بیان کنیم و از سویی اخبار و برنامه های  آینده این گروه را از طریق وب به اطلاع آنها و سایر علاقمندان برسانیم.